شبکههای اجتماعی برای کسب وکارهای کوچک و بزرگی که به دنبال ترویج برندهای خود از طریق اینترنت هستند، منبع بزرگی محسوب میشوند. این سیستمها و شبکهها بهآسانی در دسترس همگان قرار دارند و حتی تعدای از آنها برای جذب مخاطب، از ابزارهای تبلیغاتی مختلفی هم استفاده میکنند. شاید شما هم برای تبلیغات کسب و کارتان نیاز به این رسانهها داشته باشید اما قطعا همهی آنها برای اهداف بازاریابی شما مناسب نیستند. در مرحلهی اول برای استفادهی بهینه از قدرت شبکههای اجتماعی با پرمخاطبترینهای آنها آشنا میشویم و در مرحلهی بعد میتوانیم مناسبترین گزینه برای تبلیغات حرفهای خود را انتخاب کنیم.
در ادامه به معرفی ۲۰ شبکهی ارتباط اجتماعی خواهیم پرداخت که جزو مشهورترینها هستند.
Facebook(فیسبوک) بزرگترین شبکهی ارتباط اجتماعی (هم از نظر تعداد کل کاربران و هم اعضای حقیقی ثبت شده) در اینترنت است. این شبکهی محبوب اجتماعی در فوریه سال ۲۰۰۴ تاسیس و در طی ۱۲ سال موفق به جمعآوری بیش از ۱.۵۹ میلیارد کاربر فعال ماهانه شد. این حجم بالای کاربران به طور خودکار منجر به ارتباط با مردم در اقصی نقاط دنیا و آشنایی آنها با کسب و کار شما میشود. بنا بر آمارهای رسمی بیش از یک میلیون کسب و کار کوچک و متوسط از این رسانه برای تبلیغات تجاری خود استفاده میکنند.
ممکن است این پرسش به ذهن شما هم رسیده باشد که ارسال پستهایتان درتوییتر با استفاده از حداکثر ۱۴۰ کاراکتر، روش مناسبی برای تبلیغات تجاری نیست اما بنا بر آمار این رسانهی ارتباط اجتماعی بیش از ۳۲۰ میلیون کاربر ماهانهی فعال دارد که با استفاده از همین محدودیت ۱۴۰ کاراکتری اطلاعات خود را انتقال میدهند. در زمینه تجارت، مشاغل مختلف از این رسانهی پربیننده برای تعامل با مشتریان خود، پاسخدهی به سوالات آنها و انتشارآخرین اخبار استفاده میکنند و همزمان تبلیغات ویژه برای مخاطبین خاص خود را هم پیگیری میکنند. توییتر در ۲۱ مارس سال ۲۰۰۶ تاسیس شد و دفتر اصلی آن در سانفرانسیسکوی کالیفرنیا است.
لینکدین در ۱۴ دسامبر سال ۲۰۰۲ تاسیس و در ۵ می ۲۰۰۳ راهاندازی شد. این وبسایت یکی از محبوبترین رسانههای اجتماعی در بین شبکههای حرفهای بوده و در ۲۴ زبان زندهی دنیا در دسترس است و بیش از ۴۰۰ میلیون کاربر ثبت شده دارد. اگر به دنبال برقراری ارتباط با افرادی هستید که در صنایع و موقیعت شغلی مشابه شما هستند، این شبکه گزینهی بسیار مناسبی است. از طریق این رسانهی اجتماعی میتوانید با اشخاص حرفهای و همکاران خود ارتباط داشته باشید و از اطلاعات حرفه ای مشاغل مختلف و آمارهای روز آگاه شوید.
پس از توییتر، فیسبوک یا لینکدین، گوگل پلاس را میتوان در جایگاه محبوبی در بین شبکههای اجتماعی قرار داد. قدرت موتورهای جستجوی آن، گوگلپلاس را به ابزاری محبوب و پراستفاده برای هر کسب و کارکوچکی تبدیل کرده است. این وبسایت در ۱۵ دسامبر سال ۲۰۱۱ راهاندازی شد و در دسامبر سال ۲۰۱۵ به جمع بزرگ ۴۱۸ میلیون کاربری فعال ملحق شد.
یوتیوب بزرگترین و محبوبترین رسانهی تصویری در بین شبکههای اجتماعی است. در ۱۴ فوریه سال ۲۰۰۵ با همکاری سه کارمند سابق پی پال تاسیس و بعدها در نوامبر ۲۰۰۶ به قیمت ۱.۶۵ میلیارد دلار توسط کمپانی گوگل خریداری شد. این وبسایت بیش از یک میلیارد بازدید کننده در هر ماه دارد و به عنوان دومین موتور جستجوگر محبوب بعد از گوگل قرار دارد.
پینترست درماه مارس سال ۲۰۱۰ راهاندازی شد و به عنوان یک شبکهی اجتماعی نسبتا تازه وارد شناخته میشود. این رسانهی اجتماعی شامل تابلوهای اعلانات دیجیتال است که در آن انواع کسب و کارهای مختلف می توانند مطالب خود را پین کنند (تصویر مورد نظر را از هر سایتی که بازدید میکنید انتخاب کرده و به پروفایل خود سنجاق کنید).
بنا بر اعلام رسمی پینترست در سپتامبر ۲۰۱۵، این شبکهی اجتماعی ۱۰۰ میلیون کاربر بدست آورده است. یکی ازکاربردهای این شبکهی اجتماعی برای مشاغلی است که بازار هدفشان عمدتا خانم ها هستند چرا که بیش از نیمی از بازدیدکنندگان این رسانه را زنان تشکیل میدهند.
مانند پینترست ، اینستاگرام هم یک رسانهی تصویری اجتماعی است. این وبسایت در ۶ اکتبر سال ۲۰۱۰ راه اندازی شد و بیش از ۴۰۰ میلیون کاربر فعال دارد و مالک اصلی آن هم فیسبوک است.
تعداد بسیار زیادی از کاربران از این شبکه برای پست کردن تصاویر سفر خود، دنیای مد، غذاهای مختلف و مورد علاقه خود، هنر و سایر موضوعات مشابه استفاده میکنند. یکی از دلایل محبوبیت اینستاگرام به واسطهی فیلترهای منحصر به فردی است که امکانات ویرایش عکس و ویدیو را ایجاد میکنند. تقریبا ۹۵ درصد کاربران این شبکه عضو فیسبوک هم هستند و بدین ترتیب شما میتوانید با یک تیر دونشان را هدف بگیرید.
وبلاگ Tumblr همانطورکه نسبتا یکی از مشکلترین شبکههای ارتباط اجتماعی است، به عنوان یکی از جذابترینها هم به شمار میرود. توسط این رسانه امکان پست کردن فرمتهای مختلف، شامل: پستهای نقل قول، چت، ویدئو و ارسال عکس و همچنین پست صوتی فراهم است. در Tumblrشما هیچگاه برای نوع محتوایی که به اشتراک میگذارید با محدودیت مواجه نمیشوید. این شبکهی ارتباط اجتماعی توسط دیوید کارپ در فوریه ۲۰۰۷ تاسیس شد و کاربران مهمان آن بیش از ۲۰۰ میلیون وبلاگ هستند.
Flickr که در زبان عامیانه فلیکر تلفظ میشود یک پلت فرم تصویری و شامل فیلمهای آنلاین است که در ۱۰ فوریه سال ۲۰۰۴ ایجاد شده است و در سال ۲۰۰۵ زیر مجموعه یاهو شد. شهرت این رسانهی اجتماعی عمدتا از طریق کاربرانی است که عکسهای خود را به اشتراک میگذارند. فلیکر بیش از ۱۲ میلیون کاربر دارد و در حال حاضر در بیش از ۶۳ کشور دنیا قلمرو خود را گسترش داده است. به طور میانگین روزانه یک میلیون عکس در این رسانه به اشتراک گذاشته میشود.
Reddit یک وبسایت و در واقع یک شبکهی اجتماعی شامل اخبار و سرگرمی است. افرادی که در این سایت ثبت نام میکنند میتوانند پستها و لینکهای مستقیم خود را ارسال کنند. کاربران همچنین قادر به سازماندهی و تعیین موقعیت خود را بر روی صفحات سایت با رای دادن هستند. ارسالهایی که بیشترین رای مثبت را کسب کرده باشند در صفحات اول و یا اصلی سایت قرار میگیرند. این شبکه توسط دو هم اتاقی به نامهای Alexis Ohanian(الکسیس اوهانیان) و Steve Huffman (استیو هافمن)که از دانشجویان دانشگاه ویریجینیا بودند، تاسیس شد و در حدود یک دهه بعد تعداد کاربران ثبت شده در این وبسایت بیش از ۳۶ میلیون کاربر است و بازدید های آنلاین ماهانهی آن هم بیش از ۲۳۱ میلیون نفر است.
Snapchat (اسنپ چت) یک محصول نرم افزاری و در واقع یک اپلیکیشن پیام تصویری است که توسط Reggie Brown(رجی بروان)، Evan Spiegel (اوان اسپیگل) و Bobby Murphy (بابی مورفی) زمانیکه هر سه دانشجوی دانشگاه استنفورد بودند، ارایه شد. این اپلیکیشن بهطور رسمی در سپتامبر ۲۰۱۱ منتشر شد و رشد صعودی بسیار خوبی را درمدت زمان کوتاهی بدست آورد، بهطوریکه از ماه می سال ۲۰۱۵ بیش از ۱۰۰ میلیون کاربر فعال روزانه دارد.جالب است بدانید که بیش از ۱۸ درصد از کاربران شبکه های اجتماعی از اسنپ چت استفاده میکنند.
WhatsApp (واتساپ) مسنجر پیام فوری برای گوشیهای هوشمند، لپتاپ و تبلت است. برای استفاده از این اپلیکیشن هم مانند بسیاری از شبکههای اجتماعی دیگر، نیاز به اینترنت دارید. از طریق واتساپ میتوانید عکس و پیامهای صوتی–تصویری خود را به سایر کاربرانی که این نرم افزار را بر گوشیهای همراه خود نصب کردهاند ارسال کنید.
این اپلیکیشن در ۱۹ فوریه سال ۲۰۰۴ به ارزش ۱۹.۳ میلیارد دلار توسط فیسبوک خریداری شده بود و در سال ۲۰۱۰ راه اندازی شد. امروزه بیش از یک میلیارد نفر از این نرم افزار برای ارتباط با دوستان خود، عزیزان و حتی مشتریان خود استفاده میکنند.
در تمام طول تاریخ سرمایهگذاری بر کنجکاوی بشر یک ایده هوشمندانه بوده است که این بار منجر به خلق نرم افزار پیش روی ما یعنی همان Quora در ماه جون سال ۲۰۰۹ شد. این وبسایت توسط دو تن از کارکنان فیسبوک Charlie Cheever (چرلی چیور) و Adam D’Angelo(آدام دیآنجلو) تاسیس شد. این دو اعلام کردند که وبسایت بیش از ۸۰ میلیون بازدید کننده منحصر به فرد خود را دارد که نیمی از این تعداد از ایالات متحده هستند. وبسایت Quora که مبتنی برفرمت پرسش–پاسخ است، موفق به افزایش بودجه سرمایه گذاری خود به مبلغ قابل توجه ۱۴۱ میلیون دلاری شده است و درحالی که به نظر نمیرسد هنوز برای ارایه به عموم آماده نیست اما قطعا تماشایی است.
Vineبا داشتن بیش از ۴۰ میلیون کاربر یک اپلیکیشن رسانهی اجتماعی برای اشتراکگذاری فایلهای تصویری است که به سرعت هم درحال رشد است. این نرم افزار به کاربران خود این امکان را میدهد که ویدیوهای ۶ ثانیهای را با فالوورهای خود به اشتراک بگذارند. اگرچه که ظاهرا این زمان برای یک فایل ویدیویی کوتاه است اما مشاغل مختلف با استفاده از این اپلیکیشن به موفقیتهای بزرگی رسیدهاند. قبل از تاسیس رسمی Vine در جون سال ۲۰۱۲، در اکتبر همان سال توسط توییتر خریداری شده بود.
Periscope یک اپلیکیشن موبایل برای ارسال ویدیوهاست که توسط Joe Bernstein (جو برنستین)و Kayvon Beykpour (کیوان بیکپور) توسعه داده شد. این دو نفر کمپانی خود را در فوریه ۲۰۱۴ تاسیس کردند و در مارس ۲۰۱۵ به ارزش ۱۰۰ میلیون دلار به توییتر فروختند. Periscope دقیقا ۴ ماه بعد از این تاریخ مجددا راهاندازی شد. بنابر اعلام رسمی این سازمان، بیش از ۱۰ میلیون حساب کاربری ثبت شده است. جالب است بدانید که در ماه دسامبر همان سال کمپانی اپل این اپلیکیشن را به عنوان اپ برتر سال اعلام کرد.
BizSugar یک پلتفرم و رسانهی شبکهی اجتماعی برای صاحبان مشاغل کوچک،کارآفرینان و مدیران است. این وبسایت در سال ۲۰۰۷ توسط ارتباطات DBH ایجاد شد. یکی از ارایه دهندگان برنده جایزه نشریات کسب و کار و بعدها در سال ۲۰۰۹ توسط کمپانی llc خریداری شد. این نرم افزار به کاربران خود این امکان را میدهد که ویدیوهای خود، پستهای وبلاگی و پادکست در میان مطالب دیگر را به اشتراک بگذارند و امکان نظر سنجی با اعضای دیگر هم وجود دارد.
StumbleUpon یک موتور جستجو است که محتوای ارایه شدهی کاربران را جست و جو میکند. بیش از ۲۵ میلیون نفر از این نرم افزار برای سرگرمی وکسب اطلاعات استفاده میکنند. علاوه بر آن بیش از ۸۰ هزار ناشر، برندهای مختلف و کمپانیهای گوناگون از این موتور جستجو برای ارتقا و بهبود کسب و کار خود استفاده کردهاند. StumbleUpon از ماه می سال ۲۰۰۷، زمانی که سرمایه گذاران شخصی Garrett Camp (گرت کمپ) و Geof Smith (جف اسمیث) آن را خریداری کردند، متعلق به کمپانی eBay بود. اما در حال حاضر یک برند مستقل است و توسط سرمایه گذارحمایت میشود.
Delicious یک وب سرویس نشانههای اجتماعی برای جست و جو، ذخیره سازی و اشتراکگذاری بوک مارکهای وب است. این وبسایت توسطPeter Gadjokov (پیتر گادجوکو)و Joshua Schachter (جشوا اسکچر) در سال ۲۰۰۳ تاسیس و بعدها در سال ۲۰۰۵ توسط یاهو خریداری شد. با پایان سال ۲۰۰۸، بنا بر اعلام رسمی سازمان بیش از ۱۸۰ میلیون آدرس بوک مارک شده و بیش از ۵.۳ میلیون کاربر بدست آورده است. این سرویس در اپریل سال ۲۰۱۱ به AVOS Systems فروخته شد و این کمپانی هم بعدها آن را به مرکز Science Inc واگذار کرد. بنا بر گفته رسانه Delicious این سرویس را در ژانویه همان سال خریده بوده است.
Digg درحدود یک دهه قبل( سال ۲۰۰۴) تاسیس شد. یک جمع آوری کنندهی اخبار با سرپرستی صفحه اول است که داستانهای خاصی را برای مخاطبان خود انتخاب میکند. موضاعات این سایت بسیار گسترده است و از مسایل سیاسی روز تا موضوعات رایج اینترنت و هر موضوع دیگری را شامل میشود. امکان اشتراگ گذاری محتویات این وبسایت با سایرشبکه های اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر هم وجود دارد. این کمپانی در سال ۲۰۱۵ ادعا داشت که بیش از ۱۱ میلیون کاربر ماهانهی فعال دارد.
وایبر یک اپلیکیشن پیام صوتی سریع (VoIP) برای گوشیهای موبایل است که توسط رسانه وایبر در ۲ دسامبر ۲۰۱۰ توسعه و ارایه داده شده است. این اپلیکیشن امکان اشتراک گذاری پیام صوتی و تصویری و عکسهای کاربران با دوستانشان، آنهایی که از این نرم افزار استفاده میکنند را فراهم کرده است.
«آینده بسیار شبیه گذشته، فقط دورتر است.» این جمله را دن کویزنبری بازیکن بیسبال گفته است.
در این مقاله پیشبینیهایی برای بازاریابی در سال ۲۰۱۹ با کمک نظرسنجی از بعضی رهبران فکری آورده شده است. پیشگوییهایی از متخصصین رشد بازاریابی دیجیتال و لیزا اپولینسکی که یک سخنران و صاحب شرکت 3DogWrite است. او برای پیشبینی بازاریابی دیجیتال در سال جدید به سه نکتهی مهم اشاره میکند:
بیایید با واقعیت روبهرو شویم. نیازی به نیروهای ماورا طبیعی و علم غیب نیست که بدانیم بازاریابی روزبهروز بیشتر بهسمت دیجیتالی شدن پیش میرود. این بهمعنای استریمهای زندهی بیشتر، پیامهای ویدیویی بیشتر و محتوای آنلاین فراوانتر با تقویت ارتباطات با بازارهای بکر و دستنخورده است.
گری واینر چاک، نامی معروف در دنیای بازاریابی اینترنتی محسوب میشود. گری توانسته است ارزش یک تجارت ۳ میلیون دلاری را در عرض ۵ سال به ۶۰ میلیون دلار برساند.
بهتازگی از گری وینر چاک مقالهها و نقل قولهای زیادی به زبان فارسی نقل شده و در یکی دو سال اخیر در ایران طرفداران بیشتری پیدا کرده است. کارآفرینان از او تقلید میکنند تا بتوانند به کسب و کارشان رونق بیشتری بدهند و ارزش آنرا زیادتر کنند. کتابها و سخنانش روزبهروز بیشتر در صفحات وب فارسی به چشم میخورد. او به اختصار و به درخواست خودش گری وی Gary Vee نامیده میشود.
حوزه اصلی فعالیت گری وی شبکههای اجتماعی و بازاریابی دیجیتال بوده و او در این زمینه سخنرانیهای انگیزشی زیادی انجام داده است. فیلم این سخنرانیها و همینطور مصاحبههای او در وبسایت شخصی اش در دسترس قرار دارد. در یک سخنرانی انگیزشی قوی که در سال ۲۰۰۸ انجام داد، تمرکز اصلی سخنانش بر این جمله بود:
از انجام کاری که آن را دوست ندارید دست بردارید؛ و فقط کاری را انجام دهید که عاشقش هستید.
گری وی میگوید ایجاد برند شخصی در دنیای امروز یک شاهکار محسوب میشود. این کتاب راهنمایی عملی برای ساختن برند شخصی است.
کتابی که اخیرا از این نویسندهی کارآفرین چاپ شده است، بهدستش بیاور یا بر آن غلبه کن (به انگلیسی: Crushing it) نام دارد. کتاب حاضر در حوزهی کارآفرینی و موفقیت نوشته شده است. در این کتاب گری وی درسها و تشویقهایی از تجربیات انسانهای مؤثر و کارآفرینان با خواننده به اشتراک میگذارد. افرادی که مسیرهای امن قابل پیشبینی را رها کردند تا آرزوهای خود را با ایجاد کسبوکار پررونق و برند شخصی فوقالعادهی خود پیگیری کنند.
این کتاب نقشهی راهنمای ساخت مسیر موفقیت حرفهای و مالی شما است، اما دربارهی ثروتمند شدن نیست. بلکه راهنمایی برای زندگی کردن بهگونهای محسوب میشود که خود میپسندید. گری وی کتاب حاضر را در ادامهی کتاب دیگر خود با عنوان crush it (که در سال ۲۰۰۹ جزو پرفروشترینهای نیویورک تایمز بوده)، نوشته است. در کتاب crush it گری وی بر وجود برند شخصی درخشان برای موفقیت در کارآفرینی اصرار داشت. در کتاب حاضر به چرایی اهمیت این موضوع و درست بودن آن حتی بیشتر از گذشته اشاره میکند و دیدگاه منحصربهفرد خود را دربارهی آنچه از اصول باقیمانده و آنچه تغییر کرده است، به اشتراک میگذارد.
در سطور خواندنی این کتاب شاهد مثالهایی از کارآفرینانی هستیم که با پیروی از اصول کتاب قبلی یعنی crush it موفقیت را امکانپذیر دانسته و بهسمت غنیتر بودن (نهتنها از نظر مالی که از همه لحاظ) رشد کردهاند. راز موفقیت آنها (و همینطور خود گری وی) استفاده از شبکههای اجتماعی و تمایل آنها به بهرهبرداری از این ابزار با بیشترین ظرفیت (برای برندسازی) است.
در این کتاب عملی، الهامبخش و جالب توجه، گری وی هریک از بسترهای شبکههای اجتماعی را موشکافانه شرح میدهد. او به همهی افراد از یک لولهکش ساده تا یک اسکیتباز حرفهای روی یخ بهدقت و تفصیل میآموزد که چطور از هرکدام از این بسترها برای تقویت و بالابردن برند شخصی خودشان بهره ببرند. او همچنین پیشنهادهای عملی و تئوری به خواننده ارائه میدهد تا در پلتفرمهای قدیمی نظیر فیسبوک، توییتر، یوتیوب، اینستاگرام، پینترست و اسنپچت، پلتفرمهای پادکست نظیر اسپاتیفای و soundcloud و سایر پلتفرمهای نوظهور، چون غول قدرتمندی ظاهر شوند. برای افراد با تجربهتر، کتاب حاضر حاوی نکات ظریف و دقیق امتحان شده و راههای خلاق برای غنی کردن استراتژی صحیح و آزمودهی خود است.
گری وی در این کتاب تاکید بسیاری بر دنبال کردن علاقههای شخصی دارد. او میگوید:
کاری که انجام میدهید برای یک روز و یک ماه و یک سال نیست. بلکه سالها باید آنرا تکرار کنید. اگر سالها کاری را انجام دهید که آن را دوست ندارید، رها کردن آن بسیار سخت میشود. این چیزی است که اغلب مردم وقتی میشنوند رویاهایت را دنبال کن، متوجهش نیستند.
همچنین در جای دیگری از کتاب، نترسیدن از اشتباهات را گوشزد میکند:
نگران نبودن از اشتباه کردن هر کاری را برای من آسان کرده است. نگران فکر و قضاوت مردم نباشید. انجام دادن کارها برای شما یا پیروزی میآورد یا درس از شکست را برایتان به همراه دارد. در هر دو حالت شما برندهاید. از من میشنوید اگر کاری را ۱۰ بار انجام دهید و فقط ۳ بارش را درست انجام بدهید، بسیار بهتر از این است که کاری را فقط ۳ بار ولی هر ۳ بار درست انجامش دهید.
گری وی ۳ خصوصیت را مهمتر از سایر موارد میداند:
۳ ویژگی را همواره با خود داشته باشید: تعهد به کار، اشتیاق به ایجاد ارزش و علاقه به آموختن.
و در جای دیگری میگوید:
اگر ۱۰۰ درصد با زندگی امروز خود احساس خوشبختی نمیکنید، این اتلاف وقت نیست که مسیر دیگری را امتحان کنید تا زندگی خود را بهتر کنید. شما فقط باید انجام آن کار را انتخاب کنید. من از عذر و بهانه آوردن خستهام. چرا مسیر جدیدی را امتحان نمیکنید؟ خوشبین باشید، از خود صبوری نشان دهید، دهان خود را ببندید و فقط اقدام کنید.
نویسندهی کتاب معتقد است ۷+۱ معیار کلیدی برای ایجاد برند شخصی وجود دارد. این معیارها عبارتست از:
او از محتوا بهعنوان هشتمین اصل یاد میکند. گری وی میگوید شما به تولید محتوا با کیفیت بالا و متناسب با زندگی خود نیاز مبرمی دارید. اکثر مردم در اینجا اشتباه بزرگی مرتکب میشوند. آنها بیش از اندازه نگران استایل و سبک برند خود هستند. مواردی مثل نور، زاویهی دوربین، طراحی و حرکتها. تمام اینها در اولویت دوم قرار دارند. وقتی دارید زندگی خود را مستندسازی میکنید، زیباشناسی اهمیت چندانی ندارد. بلکه قابل اعتماد بودن و حقیقت را گفتن ملاک اصلی است.
همچنین از ترسها و عذر و بهانههایی سخن به میان آورده است که مانع افراد در مسیر برندسازی شخصی است:
مردم این ترسها را پیش از آغاز برندسازی دارند. آنها عبارتاند از: ترس از شکست، ترس از اتلاف وقت و ترس از بیهوده بهنظر رسیدن.
در کتابخانه ملی ایران یک ترجمه از این کتاب با عنوان چگونه میتوانید یک کارآفرین موفق باشید (شکست دادن، چیره شدن) با ترجمهی کامران بهمنی توسط انتشارات بهزاد تهران شابک گرفته است. بااینحال در کتابخانه مرکزی موجودی ندارد.
همچنین کتاب دیگری تحت عنوان بهدستش بیاور در سال ۹۷ در کتابخانه ملی ثبت شده که پدیدآور آن محمود بهبهانی است.طبق گفتهی بهبهانی، ترجمهی کتاب بومیسازی شده است و تفاوتهایی با متن اصلی کتاب دارد. این کتاب روی وبسایت کتابراه بهصورت الکترونیکی قرار داده شده است.
یک کارآفرین پرانگیزه، پرکار و بنیانگذار شرکت واینرمدیا که سخنران و نویسنده هم هست. در تمام سخنرانیهایش با انگیزه و شور و اشتیاق فراوان مردم را به پیگیری علاقههایشان دعوت میکند. او معتقد است مهمترین چیزی که مردم را از موفقیت باز میدارد، نگرانی آنها از قضاوت مردم و انجام ندادن آن کارهایی است که علاقه به آن دارند.
گری وی در کودکی در سال ۱۹۷۸ با خانوادهی ۸ نفریاش از بلاروس به آمریکا مهاجرت کرد. او معمولا خودش را بهخاطر موفقیت در کسب حق امتیاز لیموناد در ۷ سالگی و فروش دهها هزار دلار کارتهای بیسبال و اسباببازی در دوران دبیرستان یک کارآفرین اصیل و خوشنژاد مینامد. در سن ۱۴ سالگی به تجارت خانوادگیاش در زمینهی کیسههای یخ با حقالزحمهای معادل ۲ دلار در ساعت پیوست. وقتی اینترنت را شناخت و فهمید که فرصت بسیار خوبی برای ارائهی کسبوکار خانوادگیاش از این طریق فراهم است، اولین فعالیت خود را با راهاندازی تجارت الکترونیکی فروشگاه پدرش آغاز کرد. او از همین طریق توانست ارزش کسبوکار خانوادگیشان را از ۳ میلیون دلار به ۶۰ میلیون دلار برساند.
بعد از آن در سال ۲۰۰۶ در یوتیوب نمایشهای ویدیویی خودش را شروع کرد. گری وی تقریبا هر روز بهمدت ۵ سال ویدئوهایی را منتشر کرد. بهخاطر جذابیت فوقالعاده ویدیوهای گری وی به تلویزیونملی هم راه پیدا کرد و باعث شهرت او شد.
پس از پیشرفت تجارت خانوادگی گری که به اعتقاد وی ازطریق توجه به تاثیر محتوا، ایمیل مارکتینگ و گوگل ادورز بهدست آمدهبود، او سفر شخصی خود را در مسیر تولید محتوای تجاری شخصی خودش بهعنوان کارآفرینی آنلاین آغاز کرد.
بر پایهی تلاشهای بیوقفه و پیشرو در زمینهی ایجاد برند شخصی، گری وی استراتژی محتوای جدیدی ارائه داده است. او هماکنون بیش از ۱۲ میلیون دنبالکننده در پلتفرمهای مختلف شبکههای اجتماعی نظیر اینستاگرام، توییتر، یوتیوب، فیسبوک و لینکدین دارد.
حقیقتا گری وینر چاک یکی از متخصصان شبکههای اجتماعی بهشمار میرود. چرا که برای برندسازی شخصی خودش دقیقا از همین طریق و بسیار خوب و موفق عمل کرده است. بنابراین او صلاحیت صحبت کردن دراینباره را دارد. گری وی در این کار باتجربه و خبره است.
شما هم اگر در ایجاد برند شخصی خودتان مصمم هستید، باید به افرادی چون گری وی نگاه کنید. راهی را که رفته است بررسی کنید و برند خودتان را بسازید. کتاب crushing it مجموعهای از نظرات و تجربیات و دیدگاههای گری وی در این زمینه است.
تبلیغات هدفمند، امروزه به بخش جداییناپذیر تجربهی ما از اینترنت بدل شدهاند. در یک نمونه، مراکز فیزیوتراپی یک منطقه برای تبلیغات هدفمند خود، تبلیغات را برای افرادی نمایش دادند که در نزدیکی این مراکز زندگی یا کار میکردند و بهتازگی از آمازون، زانوبند طبی خریده بودند. در مثالی دیگر، یک مؤسسهی مالی برای تبلیغات سرویس مشاورهی بازنشستگی خود، تبلیغات خود را برای افراد ۴۰ تا ۵۰ ساله نمایش داد که بهتازگی، از آمازون برای خود دفاتر حسابداری شخصی خریداری کرده بودند. یک شرکت ارائهی خدمات کارتهای اعتباری نیز برای جذب مشتریان جدید، تبلیغات را برای افرادی نمایش داد که از کارتهای دیگر برای خرید در فروشگاههای آنلاین استفاده کردند.
نمونههای فوق، نتایجی از همکاری آمازون و تبلیغدهندگان، برای هدفمند کردن هرچه بیشتر تبلیغات است. درواقع، تبلیغدهندهها، افراد را بهکمک سرویسهای تبلیغاتی آمازون یافتند که از اطلاعات عالی آن شرکت، یعنی عادتهای خرید آنلاین مصرفکنندهها، قدرت میگیرد.
دنیل کنیجنیک، همبنیانگذار سرویس Quartile Digital است که با تمرکز بر دادههای آمازون، تبلیغات را برای مشتریان مدیریت میکند. نمونههای فوق دربارهی مراکز فیزیوتراپی و سرویسهای بازنشستگی، توسط این شرکت مدیریت شده بود. او میگوید آمازون دیتابیس کامل و سرراستی دارد، چون دربارهی هرآنچه که مردم میخرند، اطلاعات دارد. این اطلاعات، برای تبلیغدهندگان مانند یک رؤیا است.
سرویسهای تبلیغاتی آمازون، زمانی محدودیت داشتند، اما امروز به سومین ستون کسبوکار آنها (درکنار تجارت الکترونیک و خدمات ابری) بدل شدهاند. طبق تخمینهای شرکت مالی مورگان استنلی، ارزش کسبوکار تبلیغات آن شرکت امروز به ۱۲۵ میلیارد دلار رسیده که از کل ارزش شرکتهایی همچون IBM و نایکی، بیشتر است. هسته و نمونههای اولیهی کسبوکار تبلیغاتی آمازون، محصولات سادهای هستند که درکنار نتایج جستوجوی دیگر در Amazon.com نمایش داده میشوند.
درکنار موارد سادهی داخل خود وبسایت آمازون، زمینههای دیگری از تبلیغات نیز وجود دارد که آژانسهای تبلیغاتی بسیار به آن علاقه دارند و البته، از چشم بسیاری از مصرفکنندگان پنهان است. درواقع، آمازون در سالهای گذشته با سرعتی مناسب جای خود را در بازار تبلیغات اینترنتی محکم کرد و با سابقهای خوب در نمایش ویدئو و انواع دیگر محتوای تبلیغاتی، امروز رقیبی جدی برای غولهایی همچون گوگل و فیسبوک محسوب میشود.
آمازون علاوهبر دانستن سابقه و عادات خرید مردم در بسیاری از کشورهای جهان، آدرس محل زندگی آنها را نیز بهخوبی میداند؛ چون اطلاعات را خود کاربران برای دریافت خریدها ارائه میدهند. بهعلاوه، آمازون کارتهای اعتباری مشتریان را نیز میشناسد. در اطلاعاتی جزئیتر، سن فرزندان یک خانواده نیز از اطلاعات پروفایل قابل شناسایی است. از همه مهمتر، آمار خرید دارو در آن کاربرانی که حتی داروی خود را نیز از آمازون خریداری میکنند، حتی اطلاعات فرزندان بیمار را نیز به آن شرکت میدهد.
بههرحال، آمازون با استفاده از اطلاعاتی شبیه به موارد بالا، یک سرویس تبلیغاتی راهاندازی کرده است که به آژانسهای فعال در آن حوزه، امکان بهرهبرداری از اطلاعات خرید کاربران را میدهد. کارشناسان مختلف و سرمایهگذاران حوزههای محصولات مخصوص مصرفکننده، اعتقاد دارند چنین کسبوکاری، مقیاسدهی فوقالعادهی بعدی را برای آمازون بههمراه خواهد داشت.
شبکههای تبلیغاتی بزرگ در سرتاسر جهان، گزینههای متعددی را برای هدفگیری بهتر کاربران فراهم میکنند. بهعنوان مثال یک برند لباس ورزشی برای بانوان، احتمالا به گوگل مراجعه میکند تا غول موتور جستوجو، افرادی را که طبق تصورش زن هستند و براساس سابقهی مرور و جستوجو، ورزش نیز میکنند، برای آن پیدا کند. در انتخابی دیگر، آن برند به فیسبوک مراجعه میکند تا تبلیغات را برای زنان عضو گروههای ورزشی نمایش دهد.
بسیاری از امکانات آمازون در حوزهی تبلیغات، با گوگل و فیسبوک مشابه است. بهعنوان مثال، هدفگیری مشتریان براساس علاقه، سابقهی جستوجو و ویژگیهای سن و جنسیت، مشابه رقبا انجام میشود؛ اما درکنار تمام این موارد، سابقهی خرید، بسیاری از هدفگیریهای حدسی را از بین میبرد.
تبلیغدهندگان مدت زیادی است که کمپینهای هدفمند متعدد را ازطریق شبکهی تبلیغات آمازون اجرا کردهاند. بسیاری از آنها، با همکاری کارمندان خود شرکت تبلیغات را نمایش دادند که بهجای آنها، سفارش تبلیغ میدادند. آن گزینه، پیشازاین تنها برای برندهای بزرگ در دسترس بود که حداقل تعهدی برای تبلیغات طولانیتر و بیشتر داشتند. با گذشت زمان، خدمات تبلیغاتی برای آژانسهای بیشتر و با گزینههای بیشتر همچون نمایش تبلیغات در خود آمازون یا خارج از آن، ارائه شد.
مشتریان تبلیغات سلف-سرویس آمازون میتوانند از صدها دستهبندی اتوماتیک مشتری در آن وبسایت استفاده کنند. برخی از قابلیتهای هدفمندی آمازون، وابسته به عادات خرید مشتریان است. بهعنوان مثال یک مشتری با برچسب «خریدار غذا و مایحتاج اولیه از فروشگاههای بینالمللی» گروهبندی شود یا مشتریهایی، در دستهبندی «خریداران داروهای ضد آکنه» قرار گیرند. دستهبندیهای سنی-جنسی نیز در هدفگیریهای آمازون قرار دارند که مثلا، دستهی «دارای فرزند ۴ تا ۶ ساله» از آن نوع محسوب میشود.
نوع دیگری از دستهبندیهای آمازون، براساس عادات مصرف محتوای کاربران عرضه میشود. بهعنوان مثال «طرفداران دنزل واشنگتن» یک دسته برای مصرفکنندگان محتوا است یا افرادی که بهتازگی ویدئوهای بدنسازی یا تناسب اندام مشاهده کردهاند، در یک دسته قرار میگیرند. آمازون، از هرگونه اظهارنظر دربارهی ادعاهای این مقاله در نیویورک تایمز خودداری کرد.
بهعنوان نمونهای از بهرهبرداری بهینه از دستهبندیها و اطلاعات آمازون، میتوان تبلیغات شرکت Just the Cheese را مثال زد. این شرکت، اسنکهای پنیری با کربوهیدرات پایین تولید میکند. آژانس تبلیغاتی Quartile، وظیفهی تبلیغات اینترنتی برند را بر عهده گرفت. آژانس، با تحلیل تبلیغات اسنکها در نتایج جستوجوی آمازون، رابطهای بین جستوجو برای محصولات کم کربوهیدرات و خرید اسنکها کشف کرد. درنتیجهی آن تحلیلها، تبلیغات Just the Cheese برای خریداران محصولات کم کربوهیدرات در سرتاسر وب پخش شد. تبلیغات ۶ میلیون بار در وبسایتهای متعدد نمایش داده شد که ۲۲ هزار کلیک و ۴ هزار خرید جدید را بههمراه داشت.
آمار فوق، نشاندهندهی ۲۰ درصد نرخ تبدیل در تبلیغات اسنکها است. چنین آماری، در تبلیغات اینترنتی فوقالعاده محسوب میشود. چنین آماری، طبق گفتهی آژانس تبلیغاتی، نتیجهی دادههایی است که آمازون در اختیار شرکتها قرار میدهد.
آمازون هم مانند دیگر شبکههای تبلیغات، از کوکی و دیگر ابزارهای ردگیری کاربران برای پیگیری مسیر مرور آنها از وبسایت خودش به وبسایتهای دیگر، استفاده میکنند. بهعنوان مثال، آنها فردی را که یک کتاب رژیم غذایی خریداری کرده است، تا وبسایت مقصد بعدی (که شاید خبری باشد) ردگیری میکنند و تبلیغی برای یک محصول رژیمی برای او نمایش میدهند. البته، آمازون اطلاعات آن کاربر را به تبلیغدهنده نمیدهد، بلکه تبلیغات را بهجای برند، به مشتری نشان میدهند.
آمازون، سال گذشته از ابزاری مشابه دیگر شبکههای تبلیغات رونمایی کرد. آن ابزار یک کد کامپیوتری مخفی دارد که بهعنوان پیکسل در تبلیغات آنلاین خود را نشان میدهد. آن پیکسل، اطلاعات کاملی از نتیجهی جانمایی تبلیغات در هدایت کاربر به آمازون و جستوجو دربارهی محصول، یا خرید مستقیم آن از شرکت اصلی ارائه میکند.
ملیسا بردیک، مدتی را در تیمهای سرویس تبلیغاتی آمازون کار کرده است و سپس، شرکت Pacvue را برای کمک به شرکتها در زمینهی بهبود تبلیغات آمازون، تأسیس کرد. او دربارهی کسبوکار تبلیغاتی آمازون میگوید:
آنها پول و درآمد بیشتری از تبلیغات و برندسازی میخواند؛ پولی که اکنون هنوز درتلویزیون هزینه میشود. درواقع، بخشی از دلیل آنها برای ارائهی سرویس تبلیغات اختصاصی، همین بود.
مشتریان، علاوهبر عادات خرید، اطلاعات دیگری را نیز به آمازون ارائه میکنند که برای هدفگیری تبلیغات بسیار سودمند خواهد بود. بهعنوان مثال، آمازون در وبسایت خود بخشی با نام Garage دارد که کاربران میتوانند در آن، اطلاعات مدل و سال ساخت خودروی خود را وارد کنند. دلیل این ارائهی اطلاعات، کمک به خرید قطعات مناسب برای خودرو است. آمازون در سال ۲۰۱۵ از اطلاعات بخش گاراژ، برای هدفگیری تبلیغات یک شرکت بیمهی خودرو استفاده کرد. امروز، شرکتها میتوانند با استفاده از پرتال تبلیغاتی آمازون، بهراحتی تبلیغات خود را برای صاحبان برند و مدل خاصی از خودرو نمایش دهند.
آمازون، در سالهای گذشته بهمرور ابزارهای خود را برای هدفمندی بهتر مشتریها توسعه داده است. ابزارهایی که در سالهای گذشته، بهوفور توسط شبکههای دیگر تبلیغات استفاده شدند. بهعنوان نمونهای از ابزارها، شرکتها میتوانند اطلاعات مشتریان اختصاصی خود را در آمازون بارگذاری کنند تا با دیتابیس آن شرکت مقایسه شود. سپس، تبلیغات برند به مشتریان اختصاصی نمایش داده میشود. بهعلاوه، الگوریتمهای آمازون نیز افراد مشابه با آن مشتریهای قبلی را شناسایی کرده و در صورت تمایل، تبلیغات را به آنها نشان میدهد.
بهعنوان نمونهای دیگر از تبلیغات هدفمند با استفاده از ابزار فوق، میتوان شرکت One Brands را مثال زد که در آمازون، شکلاتهای پروتئینی میفروشد. این شرکت، میتواند مشتریانی که از وبسایت اختصاصی وان برندز و صفحهی مخصوص یک محصول خاص دیدن کردهاند، در آمازون هدف بگیرد. بهعلاوه، مخاطبان مشابه نیز هدف تبلیغات خواهند بود. مخاطبانی که طبق بررسی عادات خرید و تحلیلهای الگوریتم آمازون، رفتاری شبیه به مشتریان اصلی برند دارند.
پیدا کردن مخاطبان و مشتریان، تنها کاربرد آمازون نیست. غول تجارت الکترونیک جهان، حتی به افراد با عادات خرید متفاوت، تبلیغات متفاوتی نشان میدهد. بهعنوان مثال، افرادی که تحقیق زیادی روی یک محصول انجام میدهند، احتمالا تبلیغ محصولی از آن دسته با نظرات و بررسیهای مثبت بالا، مشاهده خواهند کرد.
بههرحال، امکانات آمازون در شناخت عادتهای خرید، میتواند بیش از این پیشرفت کند و بهنوعی، روش زندگی کاربران را نیز حدس بزند. چنین قابلیتهایی، آمازون را به بازیگری بزرگ و قابل احترام در صنعت تبلیغات بدل خواهد کرد که با ترکیب شدن با سرویسهای دیگر یعنی فروش و خدمات ابری، ظرفیتی فوقالعاده به شرکت تحت مدیریت جف بزوس میافزاید.